آتش خشونت بر دامان زندگي


 

نويسنده:محمد رضا دژکام




 
يکي از مواردي که امروز در جوامع بشري به وضوح ديده مي شود، مقوله اي است تحت عنوان همسرآزاري يا به عبارت ديگر بدرفتاري با همسر. در علم نوين روانپزشکي و روانشناسي يکي از اختلال هاي رواني تعريف شده ( همسر آزاري ) است.

تعريف همسرآزاري يا بدرفتاري با همسر :
 

مسائل عمده در همسر آزاري بدرفتاري با زن است، هر چند کتک خوردن شوهر نيز در بعضي موارد گزارش مي شود. در چنين مواردي شوهرها، مسأله ترس از اتهام حمله متقابل و ناتواني براي ترک موقعيت به علت مسائل مادي را مطرح مي سازند. شوهر آزاري در موارد ازدواج پيرمردي ضعيف با زني جوان، بيشتر گزارش مي شود.

ميزان شيوع همسر آزاري
 

حدس زده مي شود که پديده همسر آزاري در 2 تا 12 ميليون خانواده آمريکايي روي مي دهد. اين وجه از خشونت خانوادگي به عنوان مسأله اي جدي شناخته شده است که فعاليت گروه هاي هوادار تساوي حقوق و تأکيدهاي اخير در زمينه حقوق مدني در اين شناسايي حائز اهميت بوده است. همچنين کتک خوردن زن از دست شوهر در تمام طبقات اجتماعي ـ اقتصادي مشاهده مي گردد. در خانواده هايي که مسأله اعتياد در آنها مطرح است، اين مورد بيشتر ديده مي شود.

ويژگي ها و توصيف هاي باليني همسر آزاري :
 

زني که مدت زيادي مورد بد رفتاري قرار گرفته باشد، مي ترسد ! ترس ممکن است نخستين يا فوري ترين احساس به هنگام کتک خوردن و بعد از آن باشد. ممکن است احساسات منفي ديگري، جلوه کند (حتي در مواردي هم که فرد در معرض خطر جسماني قرار ندارد ). احتمالاً زن مورد بدرفتاري، ترديدهايي در مورد خود پيدا مي کند. ممکن است تعجب کند که آيا شايسته است از زندگي بترسد؟ آيا مي تواند خود را زني بنامد که مورد بدرفتاري قرار گرفته است يا خير ؟
البته زني که فکر يا احساسش مورد بدرفتاري قرار گرفته، خلق اين احساس در او بيشتر است. اين قبيل زنان ممکن است احساس گناه داشته باشند؛ حتي اگر کار خلافي نکرده باشند!
ممکن است چنين زني نسبت به خشونت همسر احساس مسؤوليت کند، زيرا ممکن است اعتقاد داشته باشد به نحوي همسرش را تحريک کرده است! آنگاه به جاي کسي که با او بدرفتاري کرده خود را شرمنده و مقصر بداند. در کنار احساس شکست، هم به عنوان يک زن و هم در ازدواج ممکن است احساس واقعي به دام افتادگي و ناتواني به او دست بدهد.

ويژگي هاي رفتاري مرداني که همسر خود را مورد آزار مي دهند:
 

همسران اين زنان ( مردان ) تمايل دارند با خشم، عصبانيت سوء ظن، بدبيني و تنش، خود را به همه بزرگ نشان دهند! ممکن است آنها بر تمام رفتارهاي پرخاشگرانه خود سرپوش بگذارند.
احساس ناامني و بازنده بودن در بين آنها ديده مي شود و ممکن است براي فرار از دست اين گونه احساسات و نقش ها، در زندگي دست به خشونت بزنند !
خانه جايي است که مرد مي تواند بدون تنبيه شدن اين احساسات را بيان کند. احساس خشم نسبت به رئيس و زدن او مسلماً تاواني در پي دارد، اما زدن همسر چنين تاواني به دنبال ندارد.
در يک بررسي مشخص گرديد که در مقايسه با شوهران خوش رفتار، شوهران بدرفتار، در مقايسه با زنان خود در روابط اجتماعي کمتر جرأت ورزي مي کنند.
احتمال بيشتري وجود داشت که اين قبيل مردها در کودکي مورد بدرفتاري با همسر، بين والدين خود بوده باشند.
شوهراني که زن خود را کتک مي زنند، اغلب افرادي ناپخته، وابسته و متزلزل بوده و از احساس عميق و بي کفايتي رنج مي برند.
پرخاشگري آنها رفتار آزار دهنده اي است که براي تحقير همسران شان به منظور جبران اعتماد به نفس پايين آنها، اختصاص يافته است!
شوهر بدرفتار بي حوصله و تحريک پذير، حس تهاجمي خود را که به وسيله ديگران برانگيخته شده است، به صورت لفظي و يا جسمي به همسر خود منتقل مي سازد !

عوامل ايجاد کننده پديده همسر آزاري:
 

عوامل رفتاري، فرهنگي بين فردي و رواني، به طور کلي در ايجاد پديده همسر آزاري دخالت دارند. شوهران بد رفتاري اغلب از خانواده هايي بر آمده اند که رفتار خشن در آنها عادي بوده و شخصي از دوران کودکي شاهد کتک خوردن زن هاي خانواده بوده و يا خود هدف آزار قرار گرفته است.

روش هاي پيشگيري و مراقبت از پديده هاي همسر آزاري در يک نگاه:
 

تلاش هاي به عمل آمده براي کمک به اين قبيل زنان نه تنها شامل مراقبت فوري، حفاظت و مواظبت مي شود، بلکه طرح هاي درازمدتي را نيز شامل مي شود. از آن جا که لازم است اين گونه زنان احساس بهتري نسبت به خود به دست آورند، يعني تصور از خود را تغيير دهند، لازم است شناخت هاي مثبت مربوط به خويش را قوت بخشند.
اصولاً 3 نوع روش پيشگيري مي تواند در مورد بدرفتاري با همسر به کار برده شود:
1ـ مشاوره پيش از ازدواج که همان پيشگيري اوليه است.
2ـ مشاوره زناشويي براي کاهش اختلافات که پيشگيري ثانويه به شمار مي رود.
3ـ فراهم آوردن امنيت، حمايت و مشاوره که بيانگر پيشگيري ثالث است.
منبع:نشريه دنياي زنان، شماره 51.